بین قورباغه وموشی آشنائی پیدا شد،چون هر دو لب جوئی زندگی میکردند،کم کم رشته الفت بین آنها ریشه دار تر شد بطوریکه غالبآ یکدیگر را ملاقات میکردند وبرای همدیگر قصه ها می گفتند ولی گاهگاهی که موش برای دیدن قورباغه می آمد او را نمیدید و نمی توانست در آب رود رفیق خود را بیابد،روزی به قورباغه گفت:ای رفیق،چه شود که کاری کنیم که همیشه بتوانیم همدیگر را به بینیم،نشستند ودر این باره بحثها کردند وبالاخره قرار گذاشتند که طناب درازی پیدا کنند،یکسر آنرا بپای موش وسر دیگر آنرا بپای قورباغه ببندند تا هر وقت هر یکی خواست دیگری را ببیند آن طناب را تکان دهد،همین کار را کردند،اتفاقآ روزی کلاغی موش را دید واو را بمنقار گرفت ودر هوا پرواز کرد،طنابی که از پای موش بپای قورباغه بسته شده بود،باعث شد که قورباغه نیز در هوا آویزان بماند،قورباغه چون حال خود را چنان دید با خود گفت:که این سزای آن کسی است که با ناجنس خود رفاقت نماید:

گر نبودی جذب موش گنده مغز**********عیشها کردی درون آب،چغز

این سزای آنکه شد یار خسان *********یا کسی کرد از برای ناکسان 

آیا استعداد در هر کاری نیاز به علاقه دارد انگیزه چطور؟حالا من در یک کتاب خوندم که یکی از قهرمانان تنیس در مورد خود چنین میگوید:اگر حقیقتش را بخواهید من برای چنین ورزشی خیلی هم مستعد نبودم ولی تصمیم گرفتم قهرمان تنیس بشوم هر روز مدتی حرکات را تمرین میکردم وحتی شگرد های دیگرم آن بود که دفترچه ای تهیه کنم وتمام انگیزه ی خود را برای پیروزی وعلت شکستها وپیشرفتهایم را در آن یادداشت کنم .چند سال بعد او در جام ویمبلدون به قهرمانی رسید.همانطور که خلاصه ی بیوگرافی این شخص نشان می دهد قابلیتها واستعدادهای انسان تنها بخشی از شخخصیت او را می سازد واراده ی او برای تبدیل شدن به یک قهرمان تنیس ، بعنوان عامل موفقیت،به اندازه ی استعدادهای طبیعی او (ویا حتی بیشتر از آن )نقش داشته است.حالا ببینیم انگیزه چیه؟بخشی از انگیزه های انسان حالت موروثی داشته،وقسمت دیگر تحت تاثیر محیط خانواده،نوع جنسیت،شرایط اجتماعی ،اقتصادی فرد ، مشکلاتی که با آن برخورد داشته،وتجربیات دوران کودکی آن فرد.اما بهر حال این انگیزه ها ارتباطی با تفاوتهای فرهنگی یک منطقه،یا تجربیات دوران جوانی یا بزرگسالی ندارد.در واقع انگیزه های انسان،در سنین 14 تا 15 سالگی،شکل می گیرد وتثبیت میشود.که این انگیزه ها، به شکلی زود رس،یا همراه با تاخیر، به جوان امکان انتخاب شغل آینده را میدهد.

در جرائد عنوان(آنتن تلویزیون بدون تلویزیون)نوشته بود که خانمی به شوهرش گفت:که همسایه های ما همه تلویزیون دارند ،ما هم چقدر خوبست که تلویزیون داشته باشیم،شوهر که وضع مالیش خوب نبود،بدهکاری ونداشتن پول را عذر آورد تا خانمش را از این تقاضا پشیمان کند،خانم که در مقابل این عذر موجه راه گریزی نداشت،گفت:اینک که پول خرید تلویزیون را  نداری پس یک آنتن خریداری کن تا برپشت بام نصب کنیم ،هر گاه همسایه ها آن را دیدند،بدانند که ما هم تلویزیون داریم،پیش آنان روسفید باشیم،شوهر هم نا چار شد که پیشنهاد همسرش را انجام دهد!! 

واقعآ کسانیکه دائم به دنبال مد ومد گرائی هستند چه لحظات سخت ودشواری را طی می کنند باور کنید هر چه ساده تر باشیم زندگی به کاممان شیرین تر است.اونکسی که دنبال مد روز است نه تنها خود را مضحکه قرار داده بلکه باعث وجود اعصاب خرد وبی اساس میشود.چون بایدساعتی به یک مد،خود را آراسته کند ودر انظار قرار دهد.باور کنید کسانی را می شناسم که شده لباسهای بیست سال قبل خود را دارن وهنوز برای مراسم مختلف از آن استفاده میکنند چه ایرادی دارد؟که اینطور اقتصادی فکر کنیم.آنچه که واقعآ برازنده ماست استفاده شود نه آنچه که جریان مد ومدگرائیست.چون خیلی از تن پوشهای مد روز ممکنست به تن آدمی دهن کجی کند وقیافه را به صفر برساند. اما همان لباسهائیکه خود از پیش داریم خیلی هم برازنده تر باشد.پس چه خوبه کمی منطقیتر باشیم وبجای این ولخرجیهای بی مورد به امورات اساسی تر زندگی رسیدگی کنیم وبعد از آنهم به فقرا.فقرائی که واقعآ آبرومندانه زندگی میکنند.با شناسائی کامل آنها ورسیدگی در حد توانمان باعث دلگرمی آنان باشیم.

امروز صبح به برنامه ی رادیو که گوش میکردم در این مورد صحبت جالبی بود که نوشتن آن را خالی از لطف نمیدونم.کلمه ی نه گفتن و یا جرأت نه گفتن در بعضی ازموارد.خیلی خوبه که انسان تا حدی از خود اراده واستحکام شخصیتی داشته باشه که در بعضی از موارد که باعث تعرض شخصی اون  هست کلمه ی نه گفتن را خوب بدونه چرا که همین باعث کلی تغییر در مسائل که باعث خوشبختی طرف را فراهم میکند، بوجود می آورد. اولا که بطور مستقیم در کارهای دیگران دخالت نمیکنیم ویا اگر از ما خواسته شد اگر در مورد آن کار اطلاع کامل داشتیم ومطمئن هستیم که میتوانیم مشکلات را حل کنیم، با کمال میل این اقدام را انجام میدهیم در غیر این صورت بهتر است خیلی مؤدبانه با گفتن نه من نمی تونم،من در این کار  نمی تونم موفق باشم،  پا پیش نگذاریم چون با اقدام نا بجا ممکن است آینده را هم برای خود وهم برای شخص مقابل مختل سازیم .بحث جالبی بود چون در خیلی از موارد حتی برای خود منهم پیش آمده که در رو دروایسی قرار گرفتم که متاسفانه با مشکلات برخورد کرده ام.که همین باعث نگرانیهای من در زندگی آتی شده اما از آن هنگام که متوجه ی این مسئله شدم خیلی احساس بهتری دارم اگر کاری به من واگذار شود بتوانم آنرا به نحو احسن انجام دهم باکمال میل پذیرا هستم اما اگر بدونم با مشکلات روبرو می شوم با  کلمه ی نارضایتی(نه)خود را دچار ناراحتی وعذاب نخواهم کرد.باور کنید همین رو در وایسیها قرار گرفتن، باعث حتی اختلافات شدید در خانواده ها شده، چون طرف بجای اینکه به اصل امورات زندگی رسیدگی کند باید در حاشیه ی زندگی تحمل مسائلی هم داشته باشه که در انجام آن هنوز کاله یعنی نمی تونه در انجام آن موفق باشه پس چه بهتره در تمام لحظاتمان دقیق بوده وبا اندیشه ی درست آنچه که صحیح است انجام دهیم. 

چون آنگونه شود،پیشوای دین قیام کند،پس مسلمانان پیرامون او چونان ابر پائیزی گرد آیند .

روایتی از امام علی(علیه السلام) . اشاره به ظهور امام زمان (علیه السلام)

روز میلادحضرت (علی علیه السلام) را به جمیع مسلمین جهانی تبریک عرض میکنم .

خدا را از سست شدن اراده های قوی،گشوده شدن گره های دشوار،ودر هم شکسته شدن تصمیم ها شناختم.امام علی (علیه السلام)

از خدا بترس هر چند اندک،ومیان خود وخدا پرده ای قرار ده هر چند نازک!.

خدا را در هر نعمتی حقی است،هر کس آن را بپردازد فزونی یابد وآن که نپردازد وکوتاهی کند،در خطر نابودی قرار گیرد. امام علی (علیه السلام).

این چه اصطلاحیه که بعضیها بکار میبرند ومی گویند فلانی رو ببین از رو جی جیه واز زیر قیچیه یعنی چه؟

خوب منهم به این مراحل رسیدم طرف رو میبینی از کسی که اصلا خوشش نمی آید اما وقتی با او روبرو میشود بر حسب تظاهر آنقدر قربون صدقه طرف می ره که واقعا اطرافیان تعجب میکنند که این دیروز چه ها که درباره ی ایشان نمی گفت اما حالا چه خودشو داره هلاکش میکنه چرا بعضی از آدمها اینطوری هستند .مقیدم آنچه که در دلت هستی بر زبانت باش اگر خورده ای از طرف داری با کمال دوستانه آنرا حل کن وبعد با اختیار تام با طرف برخورد داشته باش نه اینکه سایه ی طرف را بزنی اما روبروی اون چاپلوسی نمائی دوستش نداری خوب به روش نزن اما طوری هم وانمود نکن که دوستش داری بهر حال به او تا حدودی تفهیم کن تا اگر طرف اشتباهی در رفتار اجتماعی خود از تو دارد متوجه شود بلکه خود را اصلاح کند و یا بلکه واقعاْ تو در مورد اون در اشتباه هستی . پس خود را اصلاح کن.پس چه خوبه که حرف دل و زبانمون یکی باشه.به امید روزی که یکرنگی وصداقت در جامعه ما رنگ اصلی خودشو بگیره.

امروز  روز تولد امام جواد (ع)بوده برهمه مسلمین جهان تبریک عرض می کنم

راستی اگه ما بخواهیم شخصیت امامان را پی گیر باشیم وبدونیم که ایشان چگونه بودند آن هنگام است که به شخصیت خود پی برده وراه خداشناسی بر ما سهل وآسان میشود

آخه میگویند زبان سرخ سر سبز را بر باد می دهد اما جائیکه حق را باید گفت که نباید جای ضرر به انسان شود من فقط در اینجا از وجود خودم وهمنوعانم که با این مشکل روبرو هستند به حق دفاع میکنم آیا به حق دفاع کردن من می بایست مشکلات بیشتری برایم بوجود آورد؟ 

جائیکه حریم زن بهتر است شناخته شود همانا بس که در درون خانواده بگونه ای زندگی باشد که غیر از خانواده برای او  شناخته نشود . بدانند که زن همچون گل بهاریست نه پهلوانی سخت کوش. اگر از غیرتهای نا بجا بپرهیزند وبدانند غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را بیمار دلی ،و پاکدامن را به بدگمانی می رساند از آن دوری کنند زن راهش را بهتر می شناسد وبیراهه نمیرود.همانا که میدانیم حریم وجود زن به دست مردش است که باعث میشود در خانواده حفظ شود اگر بزرگ خانواده(مرد)راه بگشاید و باعث خوردی شخصیت زن در منزل شود پس از دیگر افرادخانواده  انتظاری بیش نیست  وزن برای تشخیص هویت خودش ممکنست  به راهها هجوم آورد که بعدها متوجه ی اشتباه آنها شود. واما دیگر افراد خانواده هم خود را به زبان مرد خونه گره کرده وهر آنچه که او گوید بر آنها تاثیر میگذارد .حتی شده مرد خونه با زبانی ظاهر دفاع کند اما با نگاهی پر معنا راه را برای آنها باز نگه میدارد وهمین بس که آنها آزادانه حریم را می شکنند،کلمه ی مادر،بانو،خانم،زن در خانواده وجود گرمی آن خانواده میباشد اما با خرد کردن شخصیت او باعث تزلزل آن خانواده شده. این را بدانیم وقتی حریم خود را حفظ میکنیم که دیگر افراد خانواده در حرمت زندگی قرار داشته باشند در غیر اینصورت انتظاری نخواهیم داشت . زن که فقط برای تکمیل مایحتاج زندگی آن هم با سخت کوشی و نبود حفظ حریمش آفریده نشده  بلکه بدانیم که جایگاه او خیلی بالا تر از آنچه هست که بعضیها تصور میکنند. بعضیها تصورشان بر اینست که

زن یعنی..... زن یعنی..... زن یعنی ..... زن یعنی..... زن یعنی..... زن یعنی ..... آخر چرا؟ زن که برده ی شما نیست

خوب گفتنش جایز نیست اما بدانیم که بودن وجود همین زن است که گرمای زندگی را دوچندان میکند به اضافه ی حریم شخصیتی ایشان که باید حفظ شود.    

چه خوب بود در آزادی کامل بسر می بردیم وآنقدر در مسائل اخلاقی ورفتاری خود دقیق بودیم که نیازی به درس عبرت گرفتن نبود این را قبول کنیم وقتی گناهی پیش می آید یکطرفه نیست بلکه بطور اکتسابیست مثلا گفته میشه فلان پسر رفتار غیر عادی از خودش در جامعه داره ما باید ببینیم آیا همان پسر که رفتار غیر معمولی از خود پدید می آورد آیا آن دختری که با او ملاقات کرده رفتار  وظاهر خود را توانسته حفظ کند که باعث همچین برخوردها نشود ما می بایست از درون خانواده فرزندان را تربیت کنیم تا اینکه بدانند در جامعه چگونه برخوردی داشته باشند وهمین اعمال تربیت صحیح است که باعث میشود شاهد وجود تعدادی از اراذل واوباشی در جامعه نباشیم به امید آن روز.