قاصدک | ||
امروز در وبلاگ http://math20.blogsky.com/ این مطلب رو خوندم · گالیله میگوید: اصول ریاضیات الفبای زبانی است که خداوند جهان را با آن نوشته است و بدون کمک آنها درک یک کلمه هم غیر ممکن است. و انسان بیهوده در راهروهای تاریک و پر پیچ و خم سرگردان است. · لئوناردو داوینچی معتقد است که: هیچ دانشی را نمیتوان دانش واقعی دانست مگر این که به صورت ریاضیات متجلی شود. · واجر بیکن معتقد است که: ریاضیات دروازه علوم است غفلت از ریاضیات به همه دانشها لطمه میزند زیرا کسی که علوم دیگر را نمیتواند درک کند و اشیای دیگر جهان را نمیشناسد. و بدتر از آن کسانی که نادانند نمیتوانند جهالت خود را درک کنند.
وقتی عمیق به این بیانات فکر میکنم واقعا جای صحبت دارد وبه این نتیجه میرسم که واقعا برای حل مشکلاتمون چه خوب بود که علم ریاضی کاملی داشتیم باور کنید دیگه مشکلی را مشکل نمیدانستیم بلکه با درایت کامل آنرا آسون میکردیم واینقدر در کارهایمون در نمی موندیم قبلا هم عرض کردم باز هم میگویم حالا کسانیکه علم ریاضی ضعیفی دارند چه باید بکنند؟. تابستان با هوای داغش خدایا چگونه میبایست این لباسهای مشگی وتیره را ما خانمها تحمل کنیم از نظر علمی هم در نظر بگیریم رنگ مشکی مناسب فصل گرم نیست اما به زور آنرا تن پوش خود کردیم ای بابا کمی هم بفکر سلامتی خودمون باشیم چرا که همین گرما زدگی هم باعث بالا رفتن فشار خون میشه من که واقعا طاقتم تموم میشه سعی میکنم در ساعات نسبتاْ خنک روز از منزل بیرون برم اما باز هم گرمای شدید تمام وجودم را آکنده میکند حالا من فکر میکنم که در هوای کوهستانی شهرمون(همدان)باز تحملش بیشتره وای برحال افرادی که در شهرهای نسبتاْ گرمسیر زندگی میکنند ومجبوراْ برای امر ومعاش خود حتمآ از منزل خارج بشوند مگر پوشش با رنگهای روشنتر وبهتر امکان پذیر نمیشود که ما خود را به رنگهای مشکی وتیره بند کرده ایم بخدا این ظلم به خویش است ما پوشش درستی داشته باشیم اما با لباسها وبا رنگهای مناسب فصل چه میشد که این موضوع همگان میشد و صحبت از تابلو شدن در جامعه نبود یعنی پوشش یک پوشش مناسب وصحیح با رنگها ی مناسب که در فصل گرما اشعه وگرمای خورشید را جذب نکند ولی در فصل زمستان نیاز مبرم به جذب گرما و با دوام بودن آن برشخص است که در فصل سرما اشکالی ندارد که از رنگهای تیره استفاده شود. خدایا چه میشد این موضوع همگان میشد تا بلکه کسی هم از پوشش وعفت گریزان نمیشد.
پر پروازم را به او می بخشم او هم همچون دیگران دل به این پرواز دارد همچون شمع در راهش آب شدم ومیشوم تا به ثمر نشیند او از من نیست اما از خودم دانسته ام لحظات را با او تقسیم کرده ام چرا که خواست خدا در این بود همچون گلی با طراوت ازش نگهداری کردم نگذاشتم خطشه ای به وجودش آید حسش میکردم درونش را از نگاههای او میخواندم بهر حال به جائی رسید که خود پر گشاید وبه آینده ی خود راه باز کند .انتظاری ازش نداشتم وباز هم ازش انتظاری ندارم تا حد توانش از اون خواستم تا بتواند گلیم خود را از آب بیرون کشد آنهم برای جوهر گرفتنش برای یک آینده روشن تا خود از مشکلا تش بر آید.دیگر او آمادگی کامل برای رها شدن دارد .
خدایا چرا موضوع جالبی پیش نمی آید که منهم با دلخوشی تمام آن را عنوان کنم البته ازقدیم میگویند مگه آدمی میشه بیکار بمونه حتی شده از چوب هم میشه کار تراشید پس منهم میتونم از کوچکترین مسئله ای بهترین جمله را عنوان کنم اما به تمرین هوشی وتفکر نیاز داره باور کن به دنبال سوژه ی جالبی هستم تا بتونم از آن سوژه قصه سرائی کنم اما به نحو خوبش.خوب یک نمونه برای من قابل توجه بود از اینکه امشب شبکه ی سه صدا وسیما در مورد اراذل و اوباشی میز گرد دو نفری را تشکیل داده بودند ودر این مورد صحبت میکردند جالب توجه بودکه اصلا اجازه ی صحبت به جناب سردار داده نمیشد مدام آقای مجری پیشدستی کرده ودر صحبت ایشان هجوم می آورد .مگر نه اینست که برنامه های تلویزیون میبایست نکات اخلاقی وادبی در آن رعایت شود اما متاسفانه این مسئله رعایت نمیشد همین مسئله هم گوشه ای از عنوان موضوع را تشکیل میداد که این رفتار ناهنجار نیمی از رفتار اراذل و اوباشی باشد پس فکر میکنم که بهتر است اول خود را اصلاح کنیم بعد به این مطالب بپردازیم تا بتوانیم درجامعه هم اثر بخش باشیم سلام : حقیقتاْ دلم نیومد از هر مسئله ای وبلاگ بزنم اما از آنچه که خیلی هم مهمه وبلاگی نزده باشم بر این حساب تصمیم گرفتم که اگه خدا بخواهد از لحظات خوب زندگی رو هم برصفحه بنگارم البته با دعای خیر دوستان که فرصتها پیش آید وبتونم ادامه دهم.البته این هم متذکر بشم که مسائل جالب توجه روزمره را میتونم بنویسم زمانی نکنه خدای ناکرده انتظار بیش از این بوجود بیاد که میبایست تمام دقیقه ها رو عنوان کنم .
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |